بم-پلاسکو- متروپل و اهمیت استقلال سازمان نظام مهندسی ساختمان

بم-پلاسکو- متروپل و اهمیت استقلال سازمان نظام مهندسی ساختمان

 ..................................................................................

 بم، پلاسکو، متروپل، و اهمیت استقلال سازمان نظام مهندسی ساختمان

زلزله بم نقطه عطفی بود در توجه به این نکته مهم که اصولی و مهندسی ساز بودن ساختمان ها و رعایت کردن مقررات ملی ساختمان، چقدر در حفظ جان و مال انسان ها موثر است. تصمیم های جدید گرفته شد، مقررات تازه وضع شد و مهم تر از اینها اینکه همگان دانستند – یا به یادآوردند – که ساختمان سازی بی قاعده و توام با سهل انگاری و بدتر از آن، سودجویی، چه عواقب غیرقابل جبرانی در پی دارد. این جلب توجه، روی خوبِ زلزله ویرانگر بم بود. (نگارنده که به لحاظ وظیفه رسانه ای خویش در زمان زلزله در بم حضور پیدا کرده، خوب می داند که مصیبت وارد شده به این باغشهر زیبا چه اندازه عظیم و تالم آور بود.)
 سال ها بعد از زلزله بم، پلاسکو فروریخت و واقعیت ترسناکی رخ نمایاند؛ و آن اینکه حتی بدون لرزیدن زمین هم ممکن است حادثه ای رخ دهد و فاجعه ای بیافریند. چنانکه رخ داد و آفرید. این بار زنگ خطر برای ساختمان هایی به صدا درآمد که اگرچه در ظاهر سرپا و مورد استفاده بودند ولی باطنی داشتند آنچنان فرسوده که به اندک ضربه ای شیرازه از دست می دادند و بر سر ساکنان آوار می شدند. و دوباره اهمیت درست ساختن نقل محافل و مجالس و رسانه ها شد.
متروپل اما ترسناک تر و اسفناک تر بود. نه زلزله ای رخ داد و نه سازه قدمتی بیش از عمر ساکنان و مجاورانش داشت. آنچه فاجعه متروپل را با دو بعد انسانی و مهندسی رقم زد، طمع ورزی و بی مسئولیتی کسانی بود که به نحوی در برافراشته شدن آن نقش داشتند. طمع ورزی و بی مسئولیتی ای که ریزش ناگهانی ساختمان و از دست رفتن جان عزیز چندین تن از هموطنانمان انجامید و همگان را ترساند که مبادا ساختمان محل کار و زندگیمان نیز چنین باشد.
واقعیت این است که صنعت ساختمان از قدیم به پولساز بودن معروف بوده. پول درآوردن را نمی توان بد شمرد، به آن شرط که همه چیز را قربانی خود نکند و نخواهد از میلگرد و سیمان و گچ و سنگ و کاشی کم بگذارد تا بنا را متری دو میلیون تومان ارزان تر از کار درآوَرَد و متری چهار میلیون تومان گران تر بفروشد. این کار نه قانونی است، نه شرعی و نه اخلاقی و وجدانی و نتیجه اش متروپل است و متروپل های بالقوه ای که در گوشه و کنار این کشور قد افراشته اند و خدا نکند که سرنگون شوند.
برای اینکه اینچنین اتفاق هایی تکرار نشوند چه باید کرد؟ بدیهی ترین پاسخ ممکن این است که از زمان گرفتن مجوزهای لازم تا لحظه تحویل دادن کلید به بهره بردار، باید آنچنان قوانین محکم و آنچنان نظارت دقیقی وجود داشته باشد که امکان خطای سهو و عمد را به کمترین میزان ممکن و حتی صفر برساند و ساختمان را محکم و مقاوم بنا کند. آنچه به نظر می آید این است که خلا بزرگ صنعت ساختمان را در بخش دوم باید جستجو کرد. آنجا که بعضی سعی می کنند به هر شکل ممکن، مهر تایید را پای بنایشان نقش کنند و بدتر اینکه با دور زدن جامعه مهندسی، خود را از پاسخگویی و ایمن سازی آسوده خاطر سازند. آنگونه که دوست دارند بسازند و بیندازند تا جیبشان پرتر و حالشان خوب تر باشد. اصرار فراوان سازمان نظام مهندسی بر اهمیت نقش مجری ذیصلاح نیز بر این استدلال استوار است که وقتی مجری مشخص باشد، در صورت بروز هرگونه اشکال، هرقدر کوچک، زیان دیده می داند که باید از چه کسی به دستگاه قضا شکایت بَرَد. این وضعیت، احساس مسئولیت مجری را خواه ناخواه افزایش می دهد و کیفیت ساخت را بالا می برد. نکته دیگر اینکه سازمان های نظام مهندسی ساختمان باید مستقل، شجاع، نفوذناپذیر و توصیه ناپذیر باشند. به وظیفه مهم خویش بیندیشند و به جان ها و اموالی که با کوچکترین تساهل، تسامح، بی مسئولیتی و توصیه پذیری مورد تهدید واقع می شود. واضح است که نهادهای بالادست و همرده نیز باید به این استقلال احترام گذاشته و همواره به خاطر داشته باشند که هرگونه سخت گیری در فرایند ساخت بنا، ضمانت بیشتری برای استحکام بنا و ایمنی افزون تری برای مالکان و بهره برداران به همراه دارد که حوادثی دردناک چون متروپل به روشنی نشان داد قابل اغماض، سهل انگاری، رابطه بازی و اعمال نفوذ نیست.
 
 مدیر روابط عمومی سازمان